English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2914 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
I like to be friends with you. U من دوست دارم با تو دوست باشم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I need my e U من دوست دارم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
allying U دوست
schoolmates U دوست
friends U دوست
schoolmate U دوست
formalist U دوست
unfriended U بی دوست
amicable U دوست
heart to heart U دوست
chum U دوست
heart-to-heart U دوست
heart-to-hearts U دوست
hydrophilic U اب دوست
ally U دوست
friend U دوست
leal U دوست
buddies U دوست
buddy U دوست
hydrophilic compound U اب دوست
friendless U بی دوست
bozo U دوست
philogynist U زن دوست
dienophile U دی ان دوست
philoginous U زن دوست
chums U دوست
hydrophilic U ترکیب اب دوست
hemophile U خون دوست
humansit U انسان دوست
pornerastic U جنده دوست
hydrophilic compound U ترکیب اب دوست
hydrophile U اب دوست علاقمند به اب
hydrophilic U اب دوست علاقمند به اب
girlfriend U دوست دختر
take kindly to <idiom> U دوست داشتن
humnanist U همنوع دوست
sweet tooth U شیرینی دوست
zoophilic U حیوان دوست
phihellenic U یونانی دوست
phiadelphian U نوع دوست
patiot U میهن دوست
oxyphile U اسید دوست
oxyphil U اسید دوست
zoophilous U حیوان دوست
ornithophilous U مرغ دوست
careerist U حرفه دوست
careerists U حرفه دوست
philanthrope U بشر دوست
philhellene U دوست یونان
solomon U صلح دوست
to make a friend of U دوست شدن با
saprophytic U پوده دوست
xenophile U بیگانه دوست
psychrophilic U سرما دوست
philotechnic U صناعت دوست
philotechnic U صنعت دوست
philobiblic U کتاب دوست
philhellenic U دوست یونان
nucleophile U هسته دوست
negrophil U سیاه دوست
negrophil U زنگی دوست
intimado U دوست صمیمی
pen pals U دوست قلمی
pen pals U دوست مکاتبهای
unlovely U دوست نداشتنی
his friend's murder U قتل دوست او
isophilic U همجنس دوست
necrophilous U لاشه دوست
myrmecophilous U مورجه دوست
family man U زن و بچه دوست
family men U زن و بچه دوست
lithophilous U سنگ دوست
liquorish U نوشابه دوست
lipophilic U چربی دوست
kissing kind U باهم دوست
pen pal U دوست قلمی
pen pal U دوست مکاتبهای
girlfriends U دوست دختر
heliophilous U افتاب دوست
lovable U دوست داشتنی
friends U دوست کردن
friend U دوست کردن
peaceable U صلح دوست
warlike U جنگ دوست
fraternised U دوست بودن
fraternises U دوست بودن
disliking U دوست نداشتن
dislikes U دوست نداشتن
disliked U دوست نداشتن
dislike U دوست نداشتن
fraternizing U دوست بودن
fraternizes U دوست بودن
fraternized U دوست بودن
fraternize U دوست بودن
fraternising U دوست بودن
humanitarian U بشر دوست
expressionist U حالت دوست
expressionism U حالت دوست
philanthropists U بشر دوست
philanthropist U بشر دوست
lovely U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
lovelier U دوست داشتنی
rats U دوست بی وفا
patriot U وطن دوست
loyalists U دولت دوست
loyalist U دولت دوست
cobber U دوست صمیمی
patriotic U میهن دوست
patriots U وطن دوست
loveable U دوست داشتنی
cronies U دوست صمیمی
chessist U شطرنج دوست
germanophil U المان دوست
boyfriends U دوست پسر
acidophile U ترشی دوست
friendly state U کشور دوست
acidophile U اسید دوست
francophile U فرانسه دوست
anglophile U انگلیسی دوست
francophil U فرانسه دوست
social U گروه دوست
bibliophil U کتاب دوست
electrophile U الکترون دوست
amativeness U دوست داشتن
dislikeable U دوست نداشتنی
dislikable U دوست نداشتنی
cater cousin U دوست صمیمی
dendrophilous U درخت دوست
culturist U فرهگ دوست
gallophile U فرانسه دوست
halophilous U نمک دوست
hand and glove U دوست یک دل ویکزبان
sporting U بازی دوست
hail fellow U دوست صمیمی
hand in glove U دوست یک دل ویکزبان
gregarious U گروده دوست
affects U دوست داشتن
affect U دوست داشتن
crony U دوست صمیمی
hand in glove U دوست همراز
like U دوست داشتن
liked U دوست داشتن
likes U دوست داشتن
boyfriend U دوست پسر
hand and glove U دوست همراز
likeable U دوست داشتنی
likable U دوست داشتنی
social U جمعیت دوست
A steadfast(firm, staunch) friend. U دوست پر وپا قرص
to keep friends U باهم دوست ماندن
to be good pax U باهم دوست بودن
xerophylus plant U گیاه خشک دوست
He is a close friend of mine . U دوست نزدیک من است
I like to be friends with you. U من می خوام با تو دوست بشم.
A steadfast (constant) friend. U دوست ثابت وپابر جا
family men U مرد خانواده - دوست
family man U مرد خانواده - دوست
I don't like this. من این را دوست ندارم.
endearing U دوست داشتنی کننده
This is my friend. U این دوست من است.
i remain yours truly U دوست صمیمی شما
loves U معشوقه دوست داشتن
loved U معشوقه دوست داشتن
love U معشوقه دوست داشتن
hemophile U موجود خون دوست
dressy U متداول لباس دوست
dressiest U متداول لباس دوست
enemy in liken of friend U دشمن در لباس دوست
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
savour U فهمیدن دوست داشتن
amiable U مهربان دوست داشتنی
gregarious U جمعیت دوست گروه جو
savours U فهمیدن دوست داشتن
celibatarian U عزب یاتجرد دوست
savouring U فهمیدن دوست داشتن
patriots U وطن دوست ها [مرد]
dressier U متداول لباس دوست
savoured U فهمیدن دوست داشتن
saprophytic U دوست دار موادگندیده
savor U فهمیدن دوست داشتن
snake in the grass U خطر نزدیک دوست دو رو
to have a sweet tooth U شیرینی دوست بودن
one's second self U دوست صمیمی شخص
nucleophilic reagent U واکنشگر هسته دوست
lyophilic colloid U کلویید حلال دوست
mammonite U ثروت دوست زرپرست
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb> U پارسال دوست امسال آشنا.
bosom friend U دوست محرم یا صمیمی یاهمدم
Whatever comes from a friend is good . <proverb> U هر چه از دوست رسد نیکو است .
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
Recent search history Forum search
1friend
1 want to have chat on video cam? i have a girlfriend, can she join us?
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1The guy I know him has the ability to ferret out the facts.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1من نیاز به محبت دارم عشقم
1من میخواهم خانواده داشته باشم اگر تو هم میخواهی پیغام بفرست
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2با درد بساز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com